همشهري جوان - شماره 180
یاد ایام...
۲ شهریور ۱۳۸۷ (۱۸۰)
با تشكر از خانم فاطمه كيا
۳ شهریور ۱۳۸۶ (۱۳۱) 
۴ شهریور ۱۳۸۵ (۸۲)
بخوانید
۵ شهریور ۱۳۸۴ (۳۳)
بخوانید
ب بسم الله
شنبه
سلام. بلاخره شايعه ها تمام شد و حالا با خيال راحت مي توانيد مثل هر هفته منتظر مجله باشيد.
با توجه به اعلام قبلي اعضاي تيم نقد مي توانند در آغاز هر ماه از بين مطالب چاپ شده در ماه قبل قوي ترين تا معمولي ترين مطالب را انتخاب كنند. اولويت انتخاب هم با كساني است كه حداقل يك نقد در طي ماه گذشته داشته بوده اند.
اين هفته طبق پيشنهاد يكي از دوستان روز به روزرساني نقداغ و گوي و تمشك ها را عوض كرديم تا ببينيم چه پيش مي آيد.
نظرات خوانندگان
شنبه
مریم فشندی: خدا رو شکر که همه چیز تموم شد!
نگران: واقعا خدا را شکر که این بلا از سر ما رفت.ولی نگرانی توقیف مجله همیشه با ماست
ارغوان: از اینکه مجله خوبمون از توقیف شدن نجات پیدا کرده بی نهایت خوشحالم... امروز مثل قحطی زده ها از رو کیوسک خریدمش و یه نفس 10 صفحه هش رو خوندم..
برای نظر دادن هم بر می گردم. اما تا اینجای کار :
رویداد در هفته اجتماعی خیلی خوب بود. واقعا دست مریزاد داره به آقای راوندی. "قصه های پانا گولا" و "پیام ها" و"ایستاده با گفتمان" و "یا زن یا آلزایمر" و "تعبیر خواب ها" معرکه بودن. کافه رویداد هم ستون جالبی از آب در اومده. بعد اجتماعی هم با ورزشی هاش حسابی خندیدم. رویداد سینمایی هم افت کرده بود.
نوشته آقای یاسر مالی هم توی صفحات چهره، درباره ماجرای احسان حدادی خیلی خوب بود و تیترش هم (راستی، آخ کتفم !)شایستگی دریافت یه گوی اساسی داره. انتخاب جواد خیابانی هم به عنوان چهره ، یه تمشک برای خودتون داره انصافا !!!! کاش عملکرد کلی این آدم رو در نظر می گرفتید تا چهره یک این هفته رو حرومش نکنید ! خلاصه اینکه تحلیلتون درباره عملکرد اعصاب خورد کن این آدم مسخره بود و بیشتر، سفارشی به نظر میومد !
یک شنبه
فاطیما: اشکم در اومد از خنده وقتی دیدم به جواد خیابانی هم گوی دادید و هم به عنوان چهره هفته انتخاب کردید!!! الحق و الانصاف این دوتا حقش بود ولی تا قبل از طلا گرفتن هادی ساعی ...! چون بعد از اون با دست زدن های مکررش هم اعصاب مارو خورد کرد هم اعصاب کرمی و بی باک و خداداد!
فقط یک چیز جشن چه روزیه؟! ماه رمضون اومد ها! نکنه فقط برا تهرانی هاس این جشن و ما شهرستانی ها هیچی به هیچی؟!
زهرا: این هفته رویداد نویسا افزایش قابل توجهی داشتند!
پاناگولا و سوژه های هفته عالی هستند.
سبک زندگی هم خوب بود به خصوص بعضی تصویرهایش خیلی قشنگ بودند.
بهناز: خب خدا را شکر ایضا
من هم دقیقا با ارغوان موافقم . مطلب آقای یاسر مالی در مورد احسان حدادی با تیتر (آخ کتفم ) خیلی قشنگ بود و خوشم اومد ولی در مورد جواد خیابانی خیلی پاچه خارانه است که اینقدر ازش تعریف کردید.
دوشنبه
ساکاشویلی: صفحه جهان این هفته خوب بود اما با غرض ورزی نوشته شده بود خودتان دیدید در قاراشمیش قفقاز اوضاع از این بهتر نمی شود.
مریم فشندی: ساکاشویلی جان شما باید بدونی نباید پا توی کفش روسیه کرد...اون هم با حمایت آمریکا.. فکر کردی دیمیتری مدودف و پوتین همین طوری می شینن تو هر کار خواستی بکنی؟؟؟ از اول هم من گفتم تو هنوز برای ریاست جمهوری خیلی جوونی..
من میگم...
یک شنبه
یک خبر نیم خطی: «همشهری جوان توقیف شد»
چند روز بعد (یعنی حدود یک هفته بعد) یک خبر نیم خطی دیگر: «خبر توقیف همشهری جوان در حد یک شایعه بود»
در این بین یک هفته اعصاب درب داغون ماند برای یک عده جوان از همه جا بی خبر.
طی این دو هفته کلی درد دل در قسمت نظرات داشتیم که گاهی همراه با خالی شدن دق دلی تان بود. اگر احساس می کنید چیزی ته دلتان مانده که ممکن است در دوران میانسالی و کهولت بصورت عقده بروز کند! همین جا و البته بصورت محترمانه خالی کنید.
سه شنبه
ابوالفضل ناظمی:
همه چيز از يك خبر نيم خطي شروع شد: «همشهري جوان توقيف شد» خبري كه تك تك خواننده هاي مجله را در جاي خودشان ميخكوب كرد. خبري كه قبول آن نه تنها غير قابل تحمل بود بلكه هيچ دليل قانع كننده اي براي خوانندگان پر و پا قرصي كه هر هفته تمام صفحات مجله را زير و رو مي كنند نداشت. دليلي كه باعث شد همه خواننده ها به دنبال منابعي باشند با خبر تكميلي تا به اينجا برسند كه: «هنوز چيزي به طور رسمي ابلاغ نشده است ... علت توقيف گزارش عاشقي هركي هركي شد، بوده است ... مجله به خاطر انتشار مطالب غير اخلاقي توقيف شده است ... و ...»
خبرهاي تكميلي اي كه باعث سردرگمي بيشتر خواننده ها شد و سوالاتي كه براي همه پيش آمده بود اينكه مگر آن گزارش چه چيزي داشت كه مسئولين آن را به عنوان وصله «مطالب غيراخلاقي» به مجله چسبانده اند؟ اينكه چرا بعد از چندين شماره يكباره متوجه غيراخلاقي بودن اين مطلب افتاده اند؟ اينكه چرا ابلاغ رسمي نشده است؟ اينكه چه بازخوردي بين خوانندگان مجله ديده اند كه حس كرده اند اين مطلب غير اخلاقي بوده است؟...
و اما گزارش «عاشقي هركي هر كي شد» كه از ديد مسئول محترم «غير اخلاقي» شناخته شده است
گزارشي كه تمام تيتر ها و عكس هاي آن هشدار دهنده بوده است.
گزارشي كه قسمت اعظم آن را نظرات يك روحاني و يك روانپزشك و يك جامعه شناس به خود اختصاص داده است.
گزارشي كه تماما به نكوهش اين نوع ارتباط پرداخته بود كه اين مهم در تمام يادداشت هاي نويسندگان كاملا به چشم مي خورد. (براي اطمينان بيشتر مي توانيد به صفحه يادداشت هاي اعضاي تحريريه هم سركي بكشيد)
گزارشي كه شما به آن انگ «غير اخلاقي» زديد باعث شد كه در اين وبلاگ به عنوان يكي از وبلاگ هاي طرفداران مجله همشهري جوان تا چندين هفته خوانندگان مجله به بيان نظرات خود در مورد اين معضل بپردازند كه به شما مسئول محترم پيشنهاد مي كنم براي شناختن هر چه بهتر اين نسل چند تا از اين نظرات را مطالعه كنيد تا متوجه بشويد كه ما بر خلاف شما نه تنها به اين گزارش به ديد يك مطلب «غير اخلاقي» بلكه به جاي شما ما نگران شديم! نگران اينكه آينده ما با هم نسلي هايي كه اينطور با چيزي به نام عشق برخورد مي كنند چيست؟
مسئول محترم بخشِ توقيف غير رسمي! اين بيان شما شايد به عنوان پيدا كردن دليلي براي حرفتان براي خودتان قابل هضم باشد اما براي هر كدام از خوانندگان اين مجله توهيني محسوب شده است. اينكه به تنها دلخوشي اين همه خواننده در عرصه مطبوعات انگ «غير اخلاقي» بزنيد. به مجله اي كه براي خيلي ها تنها دليل رغبت به مطالعه مطالب تاريخي بوده. به مجله اي كه هر هفته خواننده را منتظر نگه مي دارد تا دوباره نقطه اي زيبا از ايراني را كه شما مسئول محترم بعيد مي دانم حتي اسم خيلي از آن ها را شنيده باشيد به آن ها معرفي كند. به مجله اي كه هر هفته با باز كردن آن كلامي از معصومين را جلوي چشم خواننده قرار مي دهد و به بهترين نحو ممكن آنرا طراحي مي كند. به مجله اي كه ... قرار نيست تك تك صفحات مجله را معرفي كنم بلكه به خاطر توهيني كه به تمام خواننده هاي مجله كرده ايد بدينوسيله مراتب انزجار خودمان را از شما بيان مي داريم و اميدواريم كمي سرتان از زير برف در بياوريد قبل از اينكه همه برف ها آب شوند و ديگر برفي نباشد كه سرتان را زير آن كنيد.
در آخر هم اين شايعه با يك خبر نيم خطي خاتمه پيدا كرد: «خبر توقيف همشهري جوان در حد يك شايعه بود» و در اين ميان تنها احساسات هزاران خواننده مجله همشهري جوان بود كه به بازيچه گرفته شد!
نقداغ
دوشنبه
هویج پخته جان! خب حتما کاری از دستشان بر نمی آید!
آقای جباری سلام و خسته نباشید هم شما و هم تمام دست اندرکاران مجله به خاطر تمام زحماتی که این چند روزه برای رفع آن شایعه کشیدید. با توجه به اینکه فلسفه وجودی این قسمت از پست نق زدن است و هویج پخته بودن کاری برای ما جز نق زدن نمی گذارد ما هم این هفته یک نق تکراری داریم:
ممنون که برای آسفالت کردن دک و پوز معاندان، مجله را نه شنبه که پنج شنبه به روی دکه ها رساندید (طبق گفته خودتان). واقعا نشان از عزم جزم شما برای این مهم داشت اما بهتر نبود به جای این کار فکری برای توزیع بد مجله در سایر استان ها می کردید؟ نگویید دست شما نیست چون وقتی می توانید پنج شنبه توزیع کنید حتما می توانید کاری هم برای سایر قسمت های توزیع بکنید. اینکه به اصفهان شنبه می رسد به یزد یکشنبه و به استان های دورتر از شما مثل خوزستان در یک رنج زمانی بین سه شنبه تا شنبه هفته آینده!!! واقعا صبر ایوب می خواهد که خواننده های شما تا الان داشته اند و چیزی نگفته اند اما خب ایوب های این دوره زمانه هم آخرش کم می آورند ، كم هم نیاورند حتما سکته را خواهند زد! خیلی از خواننده ها تا یک جایی تحمل می کنند این را مطمئن باشید ولی بعد از آن چه؟ برای مجله ای که قرار است بهترین مجله حال حاضر روی دکه ها باشد این مشکل، مشکل کوچکی نیست. به عنوان يك خواننده با امید به حرف شما (هر چند مطمئن بودم که حرفتان برای تهران مصداق داشت و لا غیر) پنج شنبه هم نیم نگاهی به دکه ها داشتم اما زهی خیال محال! شنبه هم تا خود ساعت ۱۲ ظهر چندین دکه را زیر و رو کردم تا در آخر یکی از آن ها بلاخره مجله را داشت اما آن هم تمام مجلاتش فقط یک سوزن منگنه داشت بدون استثنا! اما باز هم از اينكه به دستش آوردم ذوق كردم.
قرار نیست تمام مشکلات را بگویم چون می دانم اغلب آن ها دست شما نیست! اما اين يكي هم ته دلم خيلي سنگيني مي كند. آقای جباری نمی دانم متوجه شدید یا نه اما خیلی از خواننده ها چند شماره قبل از اینکه تصور کرده بودند مجله گلاسه شده بود داشتند بال در می آوردند اما نگو که نه تنها گلاسه نشده است که کیفیت مجله با کیفیت روزنامه همشهری هیچ فرقی ندارد! اگر روزنامه شبيه گلاسه باشد شما هم هستيد و اگر كاغذ روزنامه پر از خطوط عمودي به موازات عرض كاغذ باشد شما هم همانطوريد...
سخن را کوتاه می کنم. قدر خوانندگان خود را بدانید. همانطور که اضافه شدن یک نفر به جمع خوانننده ها شما را آنچنان خوشحال می کند و باعث دلگرمي تان می شود، به آنهایی که بوده اند و مانده اند و تحمل می کنند هم نیم نگاهی داشته باشید به همه آن هایی که حتی اگر مجله سه شنبه یا حتی شنبه هفته بعد هم به دستشان برسد باز هم با ذوق می خرند و آن را روی چشمشان می گذارند.
ما از اين انشا نتيجه مي گيريم كه:
۱. ما نبايد مجله را روي چشممان بگذاريم چون ممكن است گرد و خاكش داخل چشممان برود.
۲. چه پر رو! مي خواهيد وقتي داريد مجله را مي خوانيد بياييم بادتان را هم بزنيم؟ (یکی از نویسنده های تخیلی مجله)
۳. کاغذ به این خوبی! می توانی چهار تا تا بهش بزنی و بچپانی داخل جیبت دیگر چی می خواهی؟
۴. هر چه مجله دیرتر برسد دیر تر هم تمام خواهد شد و در نتیجه شما در این ظل گرما بیکار نخواهید ماند.
۵. کارتون های ماه رمضان بخورد توی سر من! بورخس چرا فقط یک عکس بود بعد از آن همه وعده و وعید؟
پ.ن.: ابوالفضل: اوا هویج پخته جان انگار حالت خوش نیست ها! چرا هی کانالت عوض میشه؟؟؟
نقد حجیم
سه شنبه
طرح جلد: عطیه آل حسینی - یاقون (۱) - بهناز - زاغچه
یادداشت ها: مهدی خانعلی زاده (۱۲) - دروغگوی خوش حافظه (۲)
رویداد ها: عطیه آل حسینی (۱) - بهناز (۱)- زاغچه (۱) - مهدی صالح پور (۱) - دروغگوی خوش حافظه - زهرا
گزارش ها: زاغچه(۲)
سبک زندگی: عطیه آل حسینی (۱) - بهناز - زاغچه - سبک زندگی
سینما و تلویزیون: فاطیما - مانی میرجلالی - حامد
ورزش: هادی - فاطیما (۱) - یاقون - حامد
موسیقی: مانی میرجلالی - پویان زمانی - حامد
جهان: مریم فشندی (۱۱)
ادبیات و کتاب: حسین جعفریان (۱)
گالری: تیرمن!
رازهای سرزمین من: تیرمن!
میهمان هفته: مانی میرجلالی (۱)
اعداد داخل پرانتز: یکان آن تعداد نقد های ماه مرداد و دهگان آن تعداد نقدهای شهریور ماه است.
یادداشت ها
مهدی خانعلی زاده:نقد یادداشت خانم مصطفی زاده:
خانم مصطفی زاده عزیز ، ترجیح من و دیگر دوستان جوانم این است که همه چیز را صفر و یک نبینیم.تلویزیون می تواند به همان اندازه ای که مخرب و بازدارنده است ، موثر و فعال کننده هم باشد.به نظر شما تاثیر سریال استثنایی ای مثل صاحبدلان را می توان با تاثیر بسیاری از کتابهای مذهبی مقایسه کرد؟ علت اینکه تلویزیون به یک عامل مخرب تبدیل می شود نحوه استفاده ما از آن است.اگر همگان برای استفاده از تلویزیون برنامه داشته باشند و به تناسب علایق خود از برنامه های آن استفاده کنند ، این وسیله جادویی تبدیل به موثر ترین وسیله تمام زندگی ما می شود ، حتی موثر از تمام کتابهایی که خوانده ایم.اگر هنوز هم در این مورد شک دارید ، می توانید فکر کنید که کارتون بابالنگ دراز بیشتر در خاطرتان مانده است یا کتاب بابالنگ دراز؟!
جهان
مریم فشندی: موضوع صفحه جهان اين هفته به زيبايي انتخاب شده بود. با توجه به اينكه بحران اوستياي جنوبي در همين روزها صورت گرفت دانستن مطالبي راجع به منطقه قفقاز از ضروريات بود. نثر مطلب هم جالب بود. جناب آقاي ناظم بكايي با نثري صميمي به بيان مطلب پرداخته بودند كه اين به جذاب كردن موضوع براي كساني كه به حوزه سياست علاقمند نيستند كمك مي كرد.
به نظر من بحران اين روزهاي گرجستان و اوستيا هشداري بود براي همه كشورهاي جهان. تا اينكه همه بفهمند روسيه، قدرت تاريخي خود را از دست نداده و باز هم چه در مسائل منطقه اي و چه در مسايل جهاني در برابر قدرت هاي بزرگ جهان مقاومت مي كند. گرچه پايان اين جنگ نيز به نفع جدايي طلبان اوستياي جنوبي و آبخازيا صورت گرفت. چون همان طور كه مي دانيد چند روز پيش مجلس دوماي روسيه استقلال كامل اين دو منطقه را به رسميت شناخت. حال نظر گرجستان در اين باره چيست؟! احتمالا با اين بلايي كه پوتين و البته مدودف سر ساكاشويلي آوردند او نيز چاره اي جز موافقت نخواهد داشت.
مساله زيباي ديگري كه در اين گزارش به آن شاره شده بود، موزه اقوام بودن اين منطقه است. كه به دليل جدا شدن مناطق هم فرقه و هم فرهنگ نظير جدا شدن مسلمانان از يكديگر و ..آشوب بوجود ميايد و از اتحاد مردم و سير به سوي توسعه جلوگيري مي كند.
مطمئنا نبود ثبات در قفقاز آرزوي خيلي از قدرتمندان جهان است.
گوي ها و تمشك ها (خواندن اين قسمت به همه توصيه نمي شود!)
چهارشنبه
این هفته ضمن تشکر از گزارش ورزشی «فشنگ بالتیمور» و صفحه جهان و ادبیات گوی خود را تقدیم می کنیم به صفحه میهمان هفته و مطلب جذاب این هفته اش.
گوی خوانندگان: دو هفته ای می شود که بانیان گوی خوانندگان دست به قلم نمی شوند این هفته هم ارغوان خانم این افتخار را به ما ندادند. لطف کنید و اگر فرصت نمی کنید در این زمینه کمک کنید زودتر خبر کنید!
فکر می کنم بیشترین تمشک های ما را تا الان همین ستون گوی و تمشک مجله گرفته! آخر برادر من «جدول جدال ها» دیگر چه صیغه ای است که شما نوشته اید؟
صفحه ۲۳ زیر عکس مربوط به نظام مالیات پس از اصلاح «مالیات» را «مالیت» نوشته اید. کامران خان انگار خفن حواستان را پرت کرده این اصلاحات!
چقدر مطالب کاربردی و جدیدی از سبک زندگی این هفته یاد گرفتیم! به به!!!
این تمشک هم تقدیم سورپریزتان به پاس تمام تمشک هایی که قبل از این به کامران نجف زاده داده بودید به خاطر تکرار موضوعات مکشوفه شما در گزارش های خودش. چون قبل از شما ایشان به سراغ علی کوچولو رفته بود. نشان به آن نشان که بچه علی کوچولو بابایش را دو کیلو دوست داشت!
باز هم از متن همرنگ با زمینه در صفحه ۳۰ استفاده شده: شلوار امیروی بزرگ شده را ببینید!
این «ذاش مهدی» دیگر کی است که شما در خط پنجم ستون کناری صفحه ۳۵ ازش اسم برده اید؟ خداییش این املای نویسنده ها دارد بد معضلی می شود ها! یک فکری برایش بکنید لطفا!
به این نکات توجه کنید: ۴۲٪ مبلغ ۲/۲۳۶ میلیون پوند طبق صفحه ۳۹ می شود ۹۹/۲ میلیون پوند نه ۲/۹۹ میلیون پوند، همچنین ۲۶٪ همان مبلغ می شود ۶۱/۴ میلیون پوند نه ۴/۶۱ میلیون پوند، تازه ۸٪ آن هم می شود ۲۱ میلیون پوند نه ۹/۱۸ میلیون پوند!!! اگر قرار شد کری برای دیکته بچه های نویسنده بکنید یه دستی هم به سر و روی صفحه ورزش هم بکشید چون طبق گفته این صفحه کل در آمد رئال یک چیزی حدود ۶/۸۴ میلیون پوند است نه بیشتر!!!
تا جایی که ما تلویزیون مان کار می دهد! «طلاق در وقت اضافه» را از شبکه پنج می بینیم نه شبکه ۲. قابل توجه ستون تلویزیون در هفته.
در سومین پاراگراف ستون «بد نیست بدانید» صفحه رازهای سرزمین من، آن پرچم داخل پرانتز چه نقشی داشت؟
خواندن این قسمت را به هیچ وجه توصیه نمی کنیم!
تمشک های لوس و بی ربط
در ستون اول صفحه ۱۹ خط ۳ قبل از «خانه شهریاران جوان» یک گیومه الکی باز شده بود!
در جواب پنجمین سوال شما از مهدی باقر بیگی آمده است: «...برای خودم من هم به نوعی می افتاد...»